به ویژه این شیوه در مناطق جنگلی شمال که از ویژگی خاصی برخوردار است، بیش از سایر مناطق مسئلهبرانگیز است. دکتر پرویز کردوانی، چهره ماندگار علمی در اینباره میگوید: «دیر زمانی است که ثابت شده در کشورهای در حال توسعه و به طور کلی در کشورهای جهان سوم، کشاورزان نمیتوانند با تکیه بر کشاورزی زندگی خود را تامین کنند.
بر این اساس در مناطقی همچون گیلان و مازندران که زندگی مردم متکی به کشاورزی است، باید صنایعی ایجاد شود که باعث توسعه کشاورزی باشد برای نمونه اگر شالیکوبی در این مناطق مکانیزه شود، بسیاری از مشکلات مردم حل میشود ضمن آنکه دیگر نیازی به واردات برنج هم نخواهیم داشت.»
وی معتقد است: «بزرگترین مشکل ما این است که هنوز نمیدانیم در چه مناطقی چه صنایعی مستقر کنیم. افزون بر این، در نیافتهایم که در مناطقی که از لحاظ آب غنی است نباید به صنعت اولویت بدهیم بلکه این کشاورزی است که باید از اولویت برخوردار باشد. با این همه، این مسئله حیاتی مورد توجه قرار نمیگیرد در نتیجه میبینیم که مثلاً در لاکان رشت جنگل تخریب میشود تا صنایع احداث شود. در حالی که این منطقه از سالها پیش یکی از مهمترین مراکز آموزش کشاورزی بوده است.
نکتهای که وجود دارد اینکه مسئولان باید یکبار برای همیشه تکلیف کشاورزی را روشن کنند. اگر واقعاً میخواهیم کشور در بخش کشاورزی خودکفا بشود، نباید نگرش و رویکرد ما به کشاورزی عوض شود. فراموش نکنیم که ما میخواهیم به تجارت جهانی بپیوندیم. یکی از ابزارهای رسیدن به این هدف، آموزش و ارتقای آن است.
این در حالی است که ما بدون در نظر گرفتن این نکته، اجازه میدهیم کشاورزانی که سالها در زمینه کاشت، داشت و برداشت تجربه آموختهاند و مردمانی که کشاورزی با فرهنگ آنها عجین شده است دست از کشاورزی بردارند و به سراغ صنعت بروند. یعنی عملکرد ما آنها را به سمت صنعت سوق میدهد.»
این استاد دانشگاه معتقد است: «اگر دولت میخواهد برای مردم محلی و بومی شمال اشتغال ایجاد کند و به آنها کمک کند باید کارخانهها و کارگاههای کوچک را به طور پراکنده در سطح استان ایجاد کند؛ کارگاهها و کارخانههایی که مرتبط با محصولات و فرآوردههای کشاورزی باشد. افزون بر این میتواند با ایجاد کارگاههای صنایعدستی برای زنان و دختران این مناطق شغل ایجاد کند.اینها صنایعی است که باعث توسعه کشاورزی و دلگرمی کشاورزان و مردم بومی میشود.»
وی با تاسف از رویکرد موجود میگوید: «ما قدر اراضی شمال را نمیدانیم. ما در هیچ جای دنیا مثل شمال محصولات متفاوت نداریم. در شمال از یکسو برنج و چای برداشت میشود و از سوی دیگر شاهد کشت پنبهایم یعنی هر بخش از اراضی شمال قابلیت و استعداد خاصی برای تولید یک نوع محصول دارد. مثلا در تنکابن انواع محصولات و گلهای زینتی و قیمتی آن هم در زمینهای بایر این منطقه قابل کشت و برداشت است.
همچنانکه در گیلان در کنار درختان گردو، چای کاشته میشود و این به خاطر آن است که ما در مازندران و گیلان انواع اقلیمها را داریم. حال میخواهند اراضی و زمینهایی با این قابلیت را تبدیل به صنعت کنند.
آن وقت انتظار دارند کشاورز سراغ صنعت نرود. تا زمانی که صنایع در خدمت کشاورزی نباشد، اوضاع همین است. باید چارهای برای این مسئله اندیشیده شود. این نکتهای است که سالهاست مسئولان از آن غافل ماندهاند و تقریباً تمام گرفتاریها و مشکلات موجود در بخش کشاورزی از همین غفلت و بیتوجهی سرچشمه میگیرد.»